شب یلدا
سلام پسر گلم. بردیای عزیزم. یلدات مبارک ببخش اگه دارم دیر مینویسم آخه خیلی از شب یلدا گذشته. اون شب ما خونه مامانی بودیم با عمه و عمو. بابا یه کرسی ذغالی درست کرده بود عمه هم روش یه عالمه میوه شب یلدایی و آجیل و شیرینی چیده بود. عزیزم تو هی بلند میشدی لبه میزو گرفتی و میخواستی میوه هارو برداری. یه چیز جالب تو از نارگیل چندشت میشه. یه فیلم ازت گرفتم به محض اینکه نارگیل و میدیم دستت تو دو متر میپری اونور حتی حاضر نیستی بهش دست بزنی. خلاصه که این اولین شب یلدات بود قربونت برم. مامان جون و بابا جونم خونه مامانی من بودن و بعدش رفتن خونه عزیز. اینم عکسای شب یلدات قربونت بشم الهی. ...
نویسنده :
مامان
13:46